سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آهای یه نفر تو این جزیره تنهاست
لینک دوستان

 

 

دل آدما مثل یک جزیره دور افتاده است ،

اینکه کی واسه اولین بار پا به جزیره میذاره مهم نیست ....

مهم اون کسی که هیچوقت جزیره رو ترک نکنه

 

 


[ شنبه 89/6/13 ] [ 1:31 عصر ] [ آشانا ]

 

اولش همه شکل هم هستیم کوچولو و کچل ، حتی صداهامون هم شبیه به همدیگه است با اولین گریه بازی شروع میشه....هی بزرگ میشیم ....بزرگ و بزرگتر .....اونقدر بزرگ که یادمون میره یه روزکوچولو بودیم ......دیگه هیچ چیزمون شبیه هم نیست ، حتی صداهامون ...گاهی با هم میخندیم گاهی به هم !؟!

اینجا دیگه بازی به نیمه رسیده واسه بردن بازی روی نیمه دوم نمیشه خیلی حساب کرد .گاهی باید برای بردن بازی بین دو نیمه دوباره متولد شد..........!؟!


عزیزم امشب هم شب قدر ......تولدت مبارک

التماس دعا


[ سه شنبه 89/6/9 ] [ 1:28 عصر ] [ آشانا ]







فرا رسیدن ایام شهادت حضرت علی ( ع ) بر همه مسلمین جهان تسلیت باد

باشد که در سایه  همای رحمت  شب های قدر پر فیضی داشته باشیم


دعا واسه عاقبت به خیری همه یادتون نره



[ یکشنبه 89/6/7 ] [ 11:50 صبح ] [ آشانا ]
کدام رنگ برتر است ؟ در روزگاران دور ، رنگ ها با یکدیگر جدال داشتند و هر یک خود را برتر ، زیبا تر ، مفید تر و محبو تر از دیگری می دانست. رنگ سبز می گفت : همه می دانند که من مهم ترین رنگ هستم . من نشانه زندگی و امیدم . برگ درختان و رنگ چمن سبز است . اگر سبزی نباشد همه حیوانات خواهند مرد. کافی است نگاهی به طبیعت بیندازید و حضور مرا در گستره هستی ببینید . رنگ آبی سخنان او را قطع کرد و گفت : تو فقط به زمین فکر میکنی . کافی است به دریا ها و آسمان ها نگاه کنی . مگر نمی دانی که حیات روی زمین بر اثر وجود آب است ؟ ابر ها آب دریا را به زمین ارزانی می کنند و آسمان ، آسمان آبی صلح و آرامش را ارزانی می کند .بدون آرامش رنگ آبی شما هیچ هستید . رنگ زرد لبخندی زد و گفت : من گرمی وشادمانی به جهان می بخشم ، خورشید و ماه به رنگ من هستند .نور ستارگان از من است . هر گاه به گل آفتابگردان نگاه می کنید ، لبخندی زندگی را در او م بینید . بدون وجود من شما لذتی از زندگی نخواهید برد . رنگ نارنجی به سخن آمد که : من رنگ سلامتی و توانایی ام . اگر جه من را زیاد نمی بینید ولی وجود من برای حیات انسان ضروری است . بیشتر ویتامین ها د ر میوه هایی است که به رنگ من هستند . در لحظات حساس طلوع و غروب خورشید این رنگ من است که در آسمان خود نمایی می کند . هنگامی که زیبایی رنگ من جلوه می کند هیچ کس حتی به سایر رنگ ها فکر هم نمی کند . رنگ قرمز دیگر نتوانست تحمل کند و فریاد زد : من فرمانروای شما هستم ، من رنگ خون هستم و خون زندگی بخش است . من رنگ شجاعت و خطرم . من انگیزه مبارزه ام . من خون شما را به جوش می آورم . بدون من زمین نیز همچون ماه خالی از زندگی خواهد شد من رنگ هیجان و عشقم . بنفش با لحنی اعتراض آمیز و با تکبری خاص گفت : من رنگ قدرت و استراحت هستم . سلاطین و بزرگان همیشه من را برمی گزینند . زیرا من نشانه برتری ، هوش و اقتدارم . مردم هرگز در مقابل من سوال نمی کنند ، آنان گوش می سپارند و اطاعت می کنند . رنگ نیلی که تا آن زمان ساکت بود به سخن آ"د و گفت : به من فکر کنید ، من رنگ سکوت هستم . شما به ندرت به سکوت می اندیشید ولی بدون من شما آرامش نخواهید داشت . من نشانه تفکر و انعکاس ذهن هستم . شفق و عمق آب ها از من است شما برای توازن و اعتدال به من نیاز دارید . من رنگ دعا و آرامش درونی هستم


 بار دیگر بین رنگ ها هیاهویی به پا شد و هر یک مدعی بود که بهترین و بهترین است. همهمه ای به پا شد و با هم گلاویز شدند . ناگهان برقی مهیب زد و صدای رعد به گوش رسید ، طوفانی غرید و باران شروع به باریدن کرد . رنگ ها از ترس آرام شدند و به کنار یکدیگر خزیدند تا با در کنار هم بودن بر ترسشان غلبه کنند. در میان غرش طوفان و رعد باران شروع به سخن گفتن کرد : شما رنگ های نادانی هستید با یکدیگر نزاع می کنید ؟ سعی می کنید خود را برتر از دیگران نشان دهید ؟ آبا نمی دانید که هر کدام از شما برای منظور خاصی خلق شده اید که یکتا و بی همتاست ؟ دست به دست هم دهید و نزد من بیاید . رنگه به فرمان باران دست به دست هم دادند و کنار هم آرام گرفتند . باران ادامه داد : از این به بعد پس از هر باران شما دست به دست هم خواهید گذاشت و وجود خود را در گستره آسمانی به نمایش می گذارید تا نشانه صلح و آرامش باشید . رنگین کمانی که شما می سازید نشانه امید به فرداست . زمانی که باران جهان را می شوید و پاک می کند و رنگین کمان در آسمان ظاهر می شود تا به ما احترام به یکدیگر را یاد آوری کند
 


[ چهارشنبه 89/6/3 ] [ 3:15 عصر ] [ آشانا ]

جان مورلی از انگلستان به کانادا سفر کرد تا برای دانشجویان فوق لیسانس سخنرانی کند . او سخنرانی خود را چنین آغاز کرد :

من نزدیک سه هزار کیلو متر سفر کرده ام تا به شما بگویم :
- فرق بین درست و  غلط . اگر مردی برای فرار از مالیات در حسابرسی های مالی خود دستکاری میکند فرق درست و غلط را نمی داند .اگر زنی به همسرش قولی می دهد که وفادار بماند و بعد عهد شکنی کند فرق درست و غلط را نمی داند . اگر والدین به کودکانشان می گویند که : به فلانی بگو در خانه نیستم ، فرق درست و غلط را نمی داند . اگر دختری در مورد جایی که رفته است به والدینش دروغ بگوید  فرق درست و غلط را نمی داند . اگر کارمندی برای غیبت یا تاخیر غیر موجه اش دروغ بگوید ،  فرق درست و غلط را نمی داند . اگر فروشنده برای فروش کالایش اطلاعات نا صحیح بدهد ،  فرق درست و غلط را نمی داند .


[ سه شنبه 89/6/2 ] [ 11:32 صبح ] [ آشانا ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ