آهای یه نفر تو این جزیره تنهاست | ||
وای ارموز ( همون
و اما بگم که من همون روز
اینم عکس اش ....
عباسی گفتی شبا می خوای این
.......SNOOPY رو هم با خودم میبرم [ یکشنبه 89/5/31 ] [ 1:41 عصر ] [ آشانا ]
بدون شرح !؟! از همه دوست جونایی که اومدن تفلدم رو تبلیک گفتم تشکل میکنم ان شاالله تفلداتون تلافی میکنم میام براتون میترکونم ....به شرطی که بهم بگید تفلدتون کی هستش .....مشغول و ضمبه ...نه ...مشغول و سه گاروید اگه نگید دنی جونی...خانومی بلا ....مرسی فاطمه جونی ....خانومی طلا...مرسی ریحون جونم..... سوری خانم ...خانوم ادا ....مرسی لی لی جونی ...خانومی ؟ ...مرسی علی آقا ... آقای فوتبالی ...مرسی و مرسی بقیه دوست جونی آ آ آ آ [ یکشنبه 89/5/31 ] [ 1:41 عصر ] [ آشانا ]
سهلام به همیه دوست جونای دماغ سوخته خودم ....چرا دماغ سوخته ؟ چون علی رغم تلاش بغضی ها در تو دل خالی کردن ما ....ما به سلامتی رفتیم مهمونی (قابل توجه بعضی ها ) خیلی هم خوش گذشت و اما اصل مطلب ...غرض از مزاحمت این بود که بگم ....همه چی آرومه ولی من نمیدونم چرا انقده بدبختم .....اندر قیل و قالات چرند زندگی باید بگم که وضع خیلی خرابه .....بلاگفا گوز پیچ شده ....دوشنبه ها ناهارکوفته تبریزی داریم.....دو ماه که حقوق نداریم ....خواهرم از فردا دیگه مانتو کوتاه نپوش ....شیود های نازنینت هم تو باشه....چهارشنبه ها لوبیا پلو با گوشت مرغ سفارش میدیم ....ساعت کاری 7:30 تا 17:00 یک ساعت اضافه شد.....تردد اضافی ممنوع می باشد ....اگه خواهر ها و برادر های خوبی باشید سه شنبه ها خورشت قورمه سبزی با روغن کاسترول GTX براتون می خرم ..... و من ریز بار این همه بی رحمی ( من گشنمه ...کوفته نمی خوام ) جملات قلمبه سلنبه در میکنم ....تز میدم در حد بوندسلیگا....و فیلسوف میشوم خفن ( ایکون یه ویدا که ریز بار سختی ها یه فیلسوف بزرگ شده که حرفی برای گفتن داره )...تو پست بعدی یکی از بی سلیقگی های مردم ایران رو به فیلسوفی خواهم کشید در آخر مهمونی آقا امام زمان بهتون خوش بگذره و تو این شب قشنگ دعا یادتون نره ( برای عاقبت بخیری بلاگفا هم دعا کنید ...جوونه و خطا کار )
[ یکشنبه 89/5/31 ] [ 1:41 عصر ] [ آشانا ]
من تو جزیره تهنای ها گم شدم ....انقده گم شدم که خودم رو هم نمی تونم پیدا کنم من کیم ؟...اینجا کجاست؟ ...نکنه مردم نکنه هنوز تنم گرمه هیچی حالیم نیست [ یکشنبه 89/5/31 ] [ 1:41 عصر ] [ آشانا ]
چند تکه آرزو کاش زندگی فرصت دهد گاهی از پروانه ها یادی کنیم . کاش بخشی از
کاش وقتی آسمان بارانی است از زلال چشم
کاش بین ساکنان شهر عشق ردپای خویش را پیدا کنیم. کاش در نقاشی
کاش با حرفی که چندان سبز نیست قلبهای نقره
مرغ آمین هم از آنجا بگذرد حرف های قلبمان را یشوند. [ یکشنبه 89/5/31 ] [ 1:41 عصر ] [ آشانا ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |