آهای یه نفر تو این جزیره تنهاست | ||
سهلام به همیه دوست جونای دماغ سوخته خودم ....چرا دماغ سوخته ؟ چون علی رغم تلاش بغضی ها در تو دل خالی کردن ما ....ما به سلامتی رفتیم مهمونی (قابل توجه بعضی ها ) خیلی هم خوش گذشت و اما اصل مطلب ...غرض از مزاحمت این بود که بگم ....همه چی آرومه ولی من نمیدونم چرا انقده بدبختم .....اندر قیل و قالات چرند زندگی باید بگم که وضع خیلی خرابه .....بلاگفا گوز پیچ شده ....دوشنبه ها ناهارکوفته تبریزی داریم.....دو ماه که حقوق نداریم ....خواهرم از فردا دیگه مانتو کوتاه نپوش ....شیود های نازنینت هم تو باشه....چهارشنبه ها لوبیا پلو با گوشت مرغ سفارش میدیم ....ساعت کاری 7:30 تا 17:00 یک ساعت اضافه شد.....تردد اضافی ممنوع می باشد ....اگه خواهر ها و برادر های خوبی باشید سه شنبه ها خورشت قورمه سبزی با روغن کاسترول GTX براتون می خرم ..... و من ریز بار این همه بی رحمی ( من گشنمه ...کوفته نمی خوام ) جملات قلمبه سلنبه در میکنم ....تز میدم در حد بوندسلیگا....و فیلسوف میشوم خفن ( ایکون یه ویدا که ریز بار سختی ها یه فیلسوف بزرگ شده که حرفی برای گفتن داره )...تو پست بعدی یکی از بی سلیقگی های مردم ایران رو به فیلسوفی خواهم کشید در آخر مهمونی آقا امام زمان بهتون خوش بگذره و تو این شب قشنگ دعا یادتون نره ( برای عاقبت بخیری بلاگفا هم دعا کنید ...جوونه و خطا کار )
[ یکشنبه 89/5/31 ] [ 1:46 عصر ] [ آشانا ]
بازی دوسش دارم ، دوسش ندارم اول من بازی میکنم ...برای عباسی جونم می نویسم : دوسش دارم چون دوست داشتنیه . دوسش دارم چون هر کاری بکنه یا بخواد بکنه به من میگه . دوسش دارم چون من همین جوری که هستم میخواد . دوسش دارم چون هر شب تا بهم شب بخیر نگه خوابش نمیبره . دوسش دارم چون هیچ وقت بهم دروغ نمیگه دوسش دارم چون خیلی مهربونه دوسش دارم چون هر کاری میکنه تا من خوشحال بشم . دوسش دارم چون نظر من بارش مهمه . دوسش دارم چون خیلی قشنگ گیتار میزنه . دوسش دارم چون رانندگی من افتضاحه ولی اون تحمل میکنه . دوسش دارم چون میدونم دوسم داره . دوسش دارم چون میدونه من چی دوست دارم . دوسش ندارم چون خیلی زود عصبانی میشه . دوسش ندارم چون وقتی که آخر ترمش میشه رو اعصاب من پیاده روی میکنه . دوسش ندارم چون مواظب سلامتی خودش نیست . دوسش ندارم چون وقتای که لج میکنه واقعا لج میکنه . دوسش ندارم چون بعضی وقتا قاطی میکنه میگه خدا نیست دوسش ندارم چون بعضی وقتا قول هاش یادش میره . دوسش ندارم چون وقتای که برای کاری میاد تهران پیش من نمیاد . دوسش ندارم چون همیشه به غذا خوردن من گیر میده ...میگه ببین هیچی غذا نخوردی . حالا عباس جونم می نویسه تقدیم به کسی که دوست دارم بهترین باشه و می دونم که هست...من فقط یادآوریش می کنم . دوسش دارم چون یک انسانه دوسش دارم چون تکه دوسش دارم چون برای من زیباست دوسش دارم چون آرامش میاره دوسش دارم چون به یادمه دوسش دارم چون تحملم می کنه دوسش دارم چون از دستم حرص می خوره دوسش دارم چون خوب می خنده دوسش دارم چون با هوشه دوسش دارم چون بامرامه دوسش دارم چون عاشقه دوسش دارم چون دوسش دارم دوسش ندارم چون احتمالا دیگه زنده نیستم دوسش ندارم چون .... دوسش ندارم چون .... دوسش ندارم چون .... دوسش ندارم چون .... ... إ ...خوب دوسش دارم دیگه نمی تونم دورغ بگم که .... شاکی نوشت : بلاگفا بمیری ...یه بار نوشتم همش پاک شد ... دعوتنامه نوشت : از همه ی عشقولی های عسیس دعوت میکنم اگه دلشون خواست این بازی رو انجام بدن نکته نوشت :منو عباسی اول اینا روی کاغذ نوشتیم بهم کادو دادیم ...من اول می خواستم فایل اسکن شده رو براتون بذارم ....ولی به خاطر کمبود امکانات حجم بالای فایل نتونستم آپلود شون کنم ...به خاطر همین بدون هیچ دخل تصرفی عینا مثل خودشون اینجا نوشتمشون...حتی اون شکلک های که عباسی گذاشته بود . [ یکشنبه 89/5/31 ] [ 1:46 عصر ] [ آشانا ]
همه رفتن کسی دور و برم نیست .....من اینجام چرا ؟ . . . . . چون ..... من ماندم تهنای تهنا تهنای تهنا میان سیل غم ها ...... [ یکشنبه 89/5/31 ] [ 1:46 عصر ] [ آشانا ]
سهلام دوست جونیا .......گل گلی یا .......مونگولیا من و عباسی تمصیص ( همون تصمیم ) گرفتیم روز جمعه بریم مهمونی ....آخه مهمونیه خونمون کم شده ....دچار کمبود مهمونی رفتن شدیم ..... میخوایم یه کم از این یکنواختی روزانه و هفته آنه دور بشیم ...ولی نمی دونیم کجا ....یعنی فعلا تمصیص نگرفتیم کجا بریم .....چون نمیدونیم کجا بریم من به همه گفتم ما روز جمعه میخوایم بریم مهمونی...ببینم کی ما رو دعوت میکنه امروز نوشت : قابل توجه خسیس های از مهمون فراری ....ما مثل شما ها مهمون ندیده نیستیم و خیلی محترمانه میخوایم بریم مهمونی ......قابل توجه بعضی تر های دیگه تا حالا دو جا دعوت شدیم اصولا ما خیلی با حالیم .....و با مهمون و مهمونی رفتن هیچ مشکلی نداریم قابل توجه بغضی ترتر های دیگه .... [ یکشنبه 89/5/31 ] [ 1:46 عصر ] [ آشانا ]
عباس جونم داره میاد .....گفته که برام یه چیزی خریده ....ولی بهم نمیگه چیه ؟.....دیروز خودم رو کشتم ...زدم به در رو دیوار....فیلم بازی کردم .....لوس بازی در آوردم ....یه عالمه حرف زدم تا از زیر زبونش بکشم که چی برام خریده ....نگفت که نگفت ....بهش گفتم خیلی بنجسی ....گفت اکشال نداره ، من حال میکنم که تو اینجور موارد بنجس باشم .....گفتم خیلی بدی که نمی گی ......گفت حالش به همینه که نگم ....گفتم من ذوق دارم ....گفت منم عاشق اینم که ذوقت رو ببینم .....گفتم ببین چشام شیطون شده ...گفت من این کارا رو میکنم تا برق چشای تو رو ببینم.....قابل توجه شبنم خانوم ....هر کی برا من نقشه بکشه ....عاشقمه بهم گفته خودت حدس بزن چیه ؟ ....ولی من این دفعه واقعا کم آوردم ....و اصلا نمی تونم حدس بزنم چیه ! اولش گفت 3 تا حق داری حدس بزنی ....بعد من جر زنی کردم ....گفتم ....ااااااااا 3 تا کمه .....10 تا.....از 10 تا حالا 2 تاش سوخته ......اولش گفتم می خوای برام زرافه بخری .....گفت نه ....اون جای خودش رو داره ....آخه من خیلی زرافه دوست دارم ..... 3 تا زرافه دیدم تو پاساژ گلستان عاشقشون شدم ...از این زرافه های دکوری که خیلی با حالن....خال خالین ...دومی شو گفتم ...شاید از همون حباب های موزیکال که امیر حسین شکستش .....گفت نه اونم نیست ...... حالا من تا شب که عباسی میاد فرصت دارم 8 تا دیگه حدس بزنم ......دوست جونیا کمک کنید تقلب برسونید ....عباسی پس کی میای .....منتظرمااااااااااااااا حالا جشن میگیریم تفلد تفلد .....عید....دست ....جیغ.....داد تفلد عید روز بابا بزرگا ....خیلی بابا ها ....یه کم بابا ها.....تازه بابا شده ها ....می خوام باباشم اااا....و می خوام زن بگیرما و شلغم های عذب مبالک تفلد عید روز بابا جونیای همه مبارک عباس جونم تفلد عید روزت مبارک ....20 سال دیگه که بابا شدی بابایی بودنت رو هم اون موقع تبلیک میگم خورشید چراغکی ز رخسار علسیت مه نقطه کوچکی ز پرگار علیست هر کس که فرستد به محمد صلوات همسایه دیوار به دیوار علیست نازد خدا به خودش که حیدر دارد دریای فضائلی مطهر دارد همتای علی نخواهد آمد والله صد بار اگر کعبه ترک بردارد [ یکشنبه 89/5/31 ] [ 1:41 عصر ] [ آشانا ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |