شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

*آشان*

+ حيف نون تو اتوبوس کبريت مي خواسته، به بغل دستيش مي گه:
- اسمت چيه؟
- همايون.
- به به، شغلت چيه؟
- زنبوردار.
- به به، کجا مي ري؟
- اهواز.
- عجب جايي! کبريت داري؟
- نه.
- نه و نکمه! با اون اسمت، مردک پشه باز، تو اين گرما سگ مي ره اهواز که تو مي رى؟
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top