سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آهای یه نفر تو این جزیره تنهاست
لینک دوستان

 


 

اعتراف می کنم مدتی است از زندگی دور شدم .....حتی غذا پختن هم از یادم رفته .........روزی که از مشهد برگشتم خونه ....مامان جونم خونه نبود و طبق معلوم هر وقت من می رم مسافرت اون هم با دو روز فاصله میره و دو روز بعد از من برگرده .......خودم رو رسوند خونه تا قبل از اینکه برادرم از مدرسه برسه .....یه چی برای ناهارش درست کنم ......تصمیم داشتم یه غذای ساده درست کنم ناهار بخوریم .....بعد واسه شب که بابام میرسه خونه یه شام مفصل درست کنم .....

یه کم فکر کردم که چی درست کنم زود حاضر بشه .....بالاخره به این نتیجه رسیدم که عدسی درست کنم ....شیشه عدس رو از کابینت در آوردم یه پیمانه عدس ریختم تو سینی  تمیزش کردم ......عدس ها رو شستم ریختم تو زود پز و چند پیمانه آب ریختم روش آخه عدسی تو زود پز سریعتر آماده میشه ......تا اینجا خوب اومدم ولی هر چه قدر فکر کردم عدسی رو چه جوری درست می کنن به نتیجه ای نرسیدم .....بجز و آب عدس چی بریزم توش .....نمک؟ .....فلفل سیاه ؟ ...پیاز ؟......روغن ؟....اصلا به عدسی زرد چوبه می زنن ، نمی زنن ؟.....فقط اینو می دونستم که بعد اینکه پخت می تونم رب سرخ کنم و بهش اضافه کنم .....خلاصه همه چی بهش اضافه کردم و گذاشتم بپزه..........در عین ناباوری خیلی بد نشد.

 از شام مفصل بگم که تصمیم داشتم قورمه سبزی بپزم .....ولی خدا رو شکر سبزی قورمه نداشتیم و بخیر گذشت ...... راستی تو قورمه سبزی چیزی میریزن.....نخود ؟.....باقالی ؟.......آلبالو خشکه ؟

 


 

پ ن : اعتراف میکنم وبلاگ سنا جونم خیلی بهم آرامش میده.

پ ن : اعتراف میکنم جدیداً خیلی زود رنج شدم ، و کلاً غم ام .

پ ن : اعتراف می کنم که خیلی وقت کم میارم.

 

 

بقیه شکلک هاشو بعداً میذارم.....وقت ندارم

 


[ سه شنبه 90/2/27 ] [ 5:5 عصر ] [ آشانا ]
درباره وبلاگ